چرا کسی نگفت خدا..؟؟

                                                       «چرا کسی نگفت خدا...؟؟؟»

توی یک جمع ، بی حوصله نشسته بودم ، طبق عادت همیشگی ام مجله را ورق زدم ، تا به جدول رسیدم .
همینکه توی دلم خوندم سه عمودی 
یکی گفت : بلند بگو
گفتم : یک کلمه سه حرفیه ، از همه چیز برتر است
حاجی گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت : عشق
شوهرش گفت : یار
کودک دبستانی گفت : علم 
حاجی پشت سرهم گفت : پول اگه نمیشه ، طلا ، سکه و...
گفتم : حاجی ، اینا نمیشه ..
گفت: پس بنویس ، مال.
گفتم: بازم نمیشه...
گفت: جاه
خسته شدم ، با تلخی گفتم : نه ، نمیشه ...
دیدم همه ساکت شدند 
مادربزرگ گفت: مادر جان ، عمر است
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود ، گفت : کار
دیگری خندید و گفت : وام
یکی از آن وسط بلند گفت : وقت
یکی گفت : آدم
خنده ی تلخی کردم و گفتم : نه
اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی ، حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !!!
باید جدول کامل زندگی شان را داشته باشی ، بدون آن همه چیز بی معناست ، هر کس جدول زندگی خود را دارد ...
هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول فکر میکنم ، شاید کودک پابرهنه بگوید : کفش 
کشاورز بگوید : برف
لال بگوید : حرف
ناشنوا بگوید : صدا 
نابینا بگوید : نور
و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت : "خدا..."





:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خدا ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: